4 صفر 1432
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خیلى خوشامدید برادران و خواهران عزیز؛ و تشکر میکنیم از یکایک شما که این راه را طى کردید و این حسینیه را به حضور گرم و صمیمىِ خودتان و نشانههاى اخلاص و محبتى که همیشه در برادران و خواهران قمى مشاهده کردهایم، انباشتید.
خدا را شکر میکنم و خوشحالم از اینکه این دیدار با فاصلهى کمى از سفر قم اتفاق مىافتد که مردم عزیز قم، جوانهاى قم، مرد و زن قم، در آن سفر، نشانههاى پایبندى و وفادارى به اسلام را، به دین را، به نظام اسلامى را و نشانههاى بصیرت را آنچنان بروز دادند که حتّى دشمنان ملت ایران هم نتوانستند در مقابل آن ساکت بمانند و به آن اعتراف کردند.
همیشه با عکسالعملهاى دشمنان میتوان اهمیت کارها را تشخیص داد؛ این یکى از راههاى تشخیص اهمیت مطالب، اهمیت اقدامات و اهمیت موضوعات است. اگر فرض بفرمائید شما در خیابان که دارید حرکت میکنید، یک کسى یک تنهى مختصرى به شما بزند، عکسالعملى نشان نمیدهید؛ اما اگر چنانچه تعرضى بکند، با مشت، با دست، با حربه به شما حمله کند، شما از خودتان عکسالعمل نشان میدهید، تحرک نشان میدهید. این نشاندهندهى این است که حرکتى که علیه شما انجام گرفته است، در آن نوعِ اول ناچیز است، قابل اعتناء نیست؛ در نوع دوم مهم است. عکسالعملها میتواند عظمت کارها را یا بىاهمیت بودن کارها را مشخص کند.
در سرتاسر قضایاى انقلاب، چه مسائل بزرگ، چه مسائل کوچک، چه حوادث روزمره، چه مسائل کلان و مستمر، انسان این قاعده را جارى و سارى مىبیند. خود عکسالعملى که علیه انقلاب و تشکیل نظام جمهورى اسلامى در دنیاى کفر و استکبار به وجود آمد، نشاندهندهى عظمت قضیه است.
اینى که از روز اول تشکیل جمهورى اسلامى، دستگاههائى که قدرت دنیا دست آنهاست، پول دست آنهاست، سلاح دست آنهاست، تبلیغات دست آنهاست، رسانهها متعلق به آنهاست، یکپارچه علیه این نظام شروع به اقدامهاى گوناگون کردند، نشاندهندهى این است که این حادثه براى متولیان ظلم و استکبار جهانى، حادثهى بسیار عظیمى است و برایشان تحملناپذیر است. همین جور هم هست؛ چون اسلام دین عدل است، اسلام دین انسانیت است، اسلام دین مقابلهى با بىعدالتىها و ظلمها و حقکشىهاست. خوب، کسانى که همهى وجودشان حقکشى است، همهى وجودشان ظلم است، فلسفهى پیدایششان سرکوب زدن به انسانها و عواطف انسانها و موجودیت انسانهاست، قهراً از حضور اسلام متوحش میشوند، بیمناک میشوند و با آن مقابله میکنند. علت مقابلهى با جمهورى اسلامى این است. البته بهانهها درست میشود؛ هر چندى یک بار یک بهانهاى درست میکنند؛ اما حقیقت قضیه این است.
اسلام و جمهورى اسلامى یک راه نوئى را به بشریت ارائه کرد؛ یک حرکت نوئى را به ملتها ارائه داد؛ نشان داد که یک ملتى با اینکه آنچنان سلاحى ندارد، با اینکه آنچنان امکانات مادىاى ندارد، میتواند در مقابل قلدرترین حکومتهاى دنیا مقاومت کند، بایستد، زیر بار آنها نرود، راه خود را دنبال کند، پرچم عدل و انصاف را بلند کند، پرچم انسانیت را بلند کند. این در دنیاى عصر جدید یک چیز نوئى است؛ این را شما باز کردید. در همهى قضایاى گوناگون انقلاب همین است.
در مورد خود شما مردم قم، حساسیت در بین دشمنان کشور و دشمنان انقلاب خیلى زیاد است. با قم و قمى و حوزهى علمیه و جوانهاى قم و روحیات مردم قم اینها بشدت بدند، مخالفند؛ چرا؟ چون از قم سیلى خوردند. استکبار، جبههى ضد اسلام، جبههى ضد ملت ایران از قم سیلى خورده است. یکى از مواردى که سیلى خورده، همین نوزدهم دى است. مردم قم زودتر از دیگران احساس تکلیف کردند، اوضاع را شناختند، مسئولیت را حس کردند و به میدان آمدند؛ اینها خیلى مهم است. هم شناختن اوضاع مهم است - بصیرت میخواهد - هم احساس تکلیف کردن مهم است؛ روح تعهد و ایمان میخواهد که انسان احساس تکلیف کند. بعضى هستند، مىبینند حوادث تکاندهنده را، مىبینند نقشههاى دشمن را؛ اما احساس تکلیف نمیکنند، تکان نمیخورند. بعضى هستند، مىبینند که دشمن جبههآرائى کرده است. خوب، وقتى دشمن جبهه مىآراید، باید ما هم در مقابل، احساس تکلیف کنیم؛ این لازمهى تعهد است، لازمهى ایمان است. بعضى این احساس را ندارند. البته در ملت عزیز ایران این روحیه بود، با حرکت اسلامى و نهضت اسلامى تقویت شد، ریشهدار شد و در انقلاب خودش را نشان داد؛ لیکن جاها مختلف بودند. قمىها جلو بودند. در نوزده دى احساس تکلیف کردند و آمدند توى میدان. خوب، میدان هم میدان آسانى نبود - میدان سختى بود - مواجههى با گلوله بود، مواجههى با سرکوب خشن دستگاه پلیس و امنیت رژیم طاغوت بود، به کسى رحم نمیکردند؛ اما قمىها آمدند داخل میدان.
این بصیرت، این احساس تکلیف، این حضور در میدان، سیلى محکمى بود به دشمنان؛ همین بود که ناگهان پاسخش از تبریز بلند شد، از آن طرف در یزد بلند شد، از آن طرف در شهرهاى دیگر بلند شد؛ لذا این حرکت عظیم که زمینههایش را امام بزرگوار ما در طول چندین سال آماده کرده بود، به وجود آمد؛ این سیلى است. دشمن وقتى سیلى میخورَد، کینه به دل میگیرد و مقابله میکند. حالا ما که میخواهیم خودمان را ارزیابى کنیم، باید محاسبه کنیم. وقتى دشمن در مقابل ما بشدت دندان نشان میدهد، ما باید احساس کنیم که پس توانائىهاى ما بالاست؛ میتوانیم به این دشمن ضربه بزنیم.
همین حرکتى که مردم عزیز قم در سفر چند روزهى این بندهى حقیر انجام دادند، حوزهى علمیه انجام دادند، علما انجام دادند، جوانها انجام دادند، سیلى بر دشمن بود؛ دردشان آمد. آنها نشان دادند که در مقابل این قدرتنمائى، این بصیرت، این حضور همهجانبهى مردم آسیبپذیرند؛ این براى ما ملت ایران درس است.
هر جائى که ما توانستیم درست بفهمیم، درست تشخیص بدهیم - یعنى همان بصیرت - و به دنبال آن احساس تکلیف کردیم، احساس تعهد و مسئولیت کردیم و وارد میدان شدیم، غلبه با ما بوده است؛ «فاذا دخلتموه فانّکم غالبون».(1) وقتى با ایمان و با بصیرت وارد میدان مواجهه شدید، غلبه با شماست، شما برنده هستید؛ چرا؟ چون طرف مقابل شما ایمان ندارد، دین ندارد، انگیزهى عمیق معنوى ندارد. آن کسانى که عوامل میدانى او هستند، مزدورند، فریب خوردهاند؛ خود نقشهدارها و صحنهگردانها هم که مردمان بىایمانى هستند. وقتى با ایمان وارد میدان میشوید، شما برندهاید؛ این براى ملت ایران تجربه است.
در طول این سى و یکى دو سال، ملت ایران با این تجربه توانسته است کارهاى بزرگى بکند؛ هم توانسته خود را از لحاظ معیارهاى مادى بالا بکشد - همین پیشرفتهاى علمى، همین پیشرفتهاى فناورى، همین اشتغال دائم به کار در سرتاسر کشور، نشانههاى پیشرفت مادى است - هم از لحاظ معنوى توانسته است خود را به یک سطح عالى و راقى برساند. ما آیات الهى را دیدیم، نشانههاى کمک خدا را دیدیم. قبلها کمک الهى و پشتیبانى دست قدرت خداوند را فقط در کتابها میخواندیم؛ امروز در صحنه حس میکنیم، لمس میکنیم؛ همان طور که امام بزرگوار ما این را لمس کرده بود و به من فرمود. دل او قرص بود، چون دست قدرت الهى را میدید.
ملت ایران در میدانهاى گوناگون، کمک الهى را، حمایت الهى را لمس کرده است، حس کرده است؛ وقتى توى صحنه است، وقتى آمادهى مجاهدت است؛ در جنگ تحمیلى یک جور، در قضایاى گوناگون یک جور، در تحرکات سیاسى و در فتنهها یک جور. در همین فتنهى سال 88 دست قدرت الهى بود؛ مردم بیدار شدند، مردم وارد صحنه شدند و یک حرکت عظیم را خنثى کردند.
هنوز خیلى جا وجود دارد براى تحلیل و تبیین و روشن کردن زوایا و ابعاد این فتنهاى که دشمن طراحى کرده بود. دشمن محاسبات خیلى دقیقى کرده بود؛ منتها خوب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ایران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همهى چیزها را مشاهده کرده بود. این کسانى که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانى بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستى انسان بازیچهى دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتى کرده است، وسط کار وقتى فهمید، بلافاصله بایستى راه را عوض کند. خوب، نکردند. عامل اصلى دیگرانى بودند که طراحى کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهورى اسلامى بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّى شعارهاى دینى هم باقى نمانَد؛ برنامه این بود. طراحى این بود که اگر توانستند قاعدهى دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند؛ اگر هم قاعدهى حکومت و دولت طبق میل آنها چیده نشد و برایشان ممکن نشد، کشور را به آشوب بکشانند؛ با خیال خودشان - من یک وقتى گفتم - کاریکاتور انقلاب اسلامى را درست کنند؛ مثل سایههائى که حرکت یک قهرمان را تقلید میکنند، اداى قهرمانها را، اداى انقلاب را در بیاورند؛ برنامهشان این بود. ملت ایران توى دهن اینها زد و بساط اینها را جمع کرد.
امروز انقلاب، جمهورى اسلامى، ملت ایران، خط صحیح دین در این کشور، از پیش از قضایاى سال گذشته بمراتب قوىتر است، روشنتر است. علت همین است: خداى متعال هر امتحانى که میکند، یک نمره میدهد. وقتى در یک امتحانى، یک کسى، یک جمعیتى، یک ملتى قبول شدند، خداى متعال به اینها نمره میدهد؛ نمره این است که اینها را بالا مىآورد. امتحانهاى الهى اینجورى است. همین طور که اگر در امتحان بد عمل کنیم و امتحان را ببازیم، خداى متعال نمرهى مردودى میدهد و آن مردودى عبارت است از تنزل و انحطاط - انسان از آنى که بود، بدتر میشود - در قبولى هم همین جور است؛ ملتها را بالا میبرد.
در یک دورهاى مردم در یک امتحانى شکست خوردند، امیرالمؤمنین را در محراب عبادت به خون کشیدند. خوب، امتحان بدى بود. چرا باید وضع جامعهاى به آنجا برسد که کسى مثل آن مجسمهى عدالت و معنویت و توحید، به دست اشقىالنّاس به خون کشیده شود؟ این نشاندهندهى امتحان بدى بود که مردم دادند. وقتى این امتحان را دادند، مردود شدند؛ لذا خدا اینها را پائین آورد؛ کارشان به آنجا رسید که حسینبنعلى را جلوى چشم آنها کشتند!
وقتى امتحانِ خوب بدهید، خدا شما را بالا میبرد. امروز خط اسلام، خط ایمان باللَّه، خط انقلاب در کشور و در میان ملت، خیلى قوىتر، پررنگتر و بالاتر است از آنچه که قبل از این فتنه بود. چرا؟ چون مردم، خوب امتحان دادند. این، نمرهى الهى است. این شد براى ما دستورالعمل. در همهى قضایا باید اینجورى عمل کرد. باید درست دید، درست سنجید، درست محاسبه کرد. مواظب باشیم در تشخیص اشتباه نکنیم؛ قضایاى اصلى را با قضایاى فرعى جابهجا نکنیم؛ چیزهاى بزرگ، حوادث بزرگ و مهم را کوچک نبینیم و در مقابل، حوادث کوچک را بزرگ بینگاریم؛ باید درست تشخیص بدهیم. این قدم اول. بعد هم احساس مسئولیت کنیم. یک ملت زنده، حیات طیبهاش این است. حیات طیبهاى که خداى متعال به مؤمنین وعده داده است - «و لنحیینّه حیاة طیّبة»(2) - یعنى این؛ یعنى همین طور روزبهروز در امتحانهاى گوناگون، حرکت کردن و پیش رفتن. آن کسانى که در خلال این راه از دنیا میروند، به لقاء الهى میرسند، مراتب بالاى سعادت را دارند؛ آن کسانى هم که میمانند، همین طور در دنیا هى پیشرفت معنوى و مادى میکنند. پیشرفت مادى هم هست.
ملت ایران یک راهى را شروع کرده است، در امتحانهاى بسیارى پیروز شده است. امتحان جنگ تحمیلى، یک امتحان بزرگ بود؛ ملت در این امتحان پیروز شد. نه فقط پیروزى در جنگ - که آن بود - مهمتر از آن، پیروزى در معیارهاى معنوى و الهى بود؛ چون صبرِ خود را نشان داد، ایثارِ خود را نشان داد، بصیرت خود را، فداکارى خود را، آمادگى خود را براى حرکت در راه خدا نشان داد. خداى متعال این ملت را ترقى داد و بالا برد، تا امروز. بعد از این هم همین است. دشمنانى که به مصاف ملت ایران مىآیند، این حقایق را نمیفهمند و درک نمیکنند.
امروز ملت ایران در سیاستهاى داخلىِ خودش مقتدر است؛ در سیاست خارجىِ خودش مقتدر است؛ در تأثیرگذارى بر روى منطقه مقتدر است؛ در تأثیرگذارى بر روى مسائل مهم جهانى هم مقتدر است؛ اینها یک واقعیاتى است، یک حقایقى است. دشمن از همهى این راهها میخواهد وارد شود که با ملت ایران در بیفتد، نگذارد، مانع بتراشد؛ البته نخواهد توانست. دشمن میخواهد در زمینهى اقتصادى مردم را دچار مشکل کند، مسئولین کشور را دچار زحمت کند؛ همین تحریمها و این حرفها که میشنوید. خوب، نتوانستند. در قضایاى خارجى سعى میکنند کشورها را، دولتها را، حکومتها را، ملتها را از ایران بترسانند. همهى این تبلیغات پرحجمى که در زمینهى حقوق بشر، در زمینهى انرژى هستهاى، در زمینهى بمب اتمِ خیالى، آمریکائىها میکنند، صهیونیستها میکنند، اروپائىها دنبالهرو آنها هستند، بعضى از دولتهاى حقیر و بیچاره هم دنبالهرو آنها هستند، براى این است که ذهنیت دنیا را، ذهنیت منطقه را نسبت به ملت ایران خراب کنند؛ اما نتوانستند. دلیل نتوانستن این است که امروز در همین منطقهى خود ما آمریکا درقضایاى فلسطین شکست خورد، در قضایاى لبنان شکست خورد، در قضایاى افغانستان شکست خورد، در قضایاى عراق شکست خورد. از کى شکست خورد؟ از سیاست درست ملتها. آنها میگویند توى این قضایاى گوناگون منطقهاى، طرف ما ایران است. ایران نیست. جمهورى اسلامى ایران تأثیرش تأثیر معنوى است. بله، اقتدار جمهورى اسلامى ملتها را بیدار میکند؛ شکى نیست. آن وقت نتیجه این میشود که دولتى در عراق سر کار مىآید که آمریکائىها همهى تلاش خودشان را میکنند که این بر سر کار نیاید، اما به خاطر بیدارى و هشیارى مردم سر کار مىآید. تأثیر جمهورى اسلامى اینجورى است. در جاهاى دیگر هم همین جور است.
ما این راه را ادامه خواهیم داد. ما قلهها را شناختیم؛ میدانیم کجا میخواهیم حرکت کنیم؛ «لتکونوا شهداء على النّاس».(3) این راه، راهى است که باید بتواند ملت ما را به اسلام نابِ کامل برساند؛ که خیر دنیا و آخرت در آن است. حیات طیبهى دنیا و آخرت در اسلامِ کامل است. ما هنوز اوائل راهیم. ما خیلى نقص داریم. ما با آن اسلام کامل خیلى فاصله داریم. راه ما این است. این قلهها را شناختیم؛ خداى متعال بحمداللَّه راه را هم به ما نشان داده است؛ عزم و ارادهى ملت ایران و مسئولین کشور هم براى حرکت در این راه، عزم و ارادهى خوبى است، عزم و ارادهى قوىاى است.
البته باید بیدار باشیم. همه باید بیدار باشند. نمیخواهیم و نباید بالش نرم زیر سرمان بگذاریم، براى خودمان لالائى بخوانیم؛ هى بگوئیم دشمن شکست خورد، دشمن ضعیف است، ما قوى هستیم؛ این نباید ما را به خواب ببرد. ما باید بیدار باشیم؛ همان طور که امیرالمؤمنین فرمود: «و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لم ینم عنه».(4) وقتى درگیرى دارید، باید بیدار باشید. درگیرى به اختیار من و شما نیست. دشمن میخواهد درگیرى داشته باشد؛ حالا درگیرى سیاسى، درگیرى امنیتى، درگیرى اقتصادى. همهاش درگیرى نظامى هم نیست. وقتى درگیرى هست، باید بیدار بود. جوانها بیدار باشند، روحانیت بیدار باشد، دانشگاه بیدار باشد، مسئولین کشور بیدار باشند. بیدارى مسئولین به این است که هرچه میتوانند، به مردم خدمت کنند، کار کنند؛ و هرچه میتوانند، این یکپارچگى را - که مثل خارى در چشم دشمنان است - حفظ کنند.
انشاءاللَّه موفق و مؤید باشید. پروردگارا! به محمد و آل محمد این مردم عزیز را از سرچشمهى لطف و فیضِ خودت برخوردار و سیراب بفرما. پروردگارا! ما را در این راه ثابتقدم بفرما. پروردگارا! ارواح طیبهى شهدا و روح مطهر امام بزرگوارمان را با اولیائت محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه
1) مائده: 23
2) نحل: 97
3) بقره: 143
4) نهج البلاغه، نامهى62
کلمات کلیدی: